ادبی وشاعرانه پیوندها آمار وبلاگ
عشقگاه
روزی رفتم به لب حجره عشق فروشان
دیدم که همه ز دست یار در حال شکستند
خندیدم وگفتم از دست چنین یار شکستید
گفتند عاشق نشدى ور نه تو صدبارشکستى
ناگه تیرعشقی ندانم زکجاآمدو دلم راکردنشانه
باآنهمه توشه که درراه طلب داشتم
بامغز به زمین خوردم و من نیز شکستم
موضوع مطلب : |
||